شاهزاده رضا پهلوی

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

آیا لگد پراندن گوسفند سر بریده هم تعبیر و تفسیر دارد؟ (در باب وقایع اخیر)

داشتم برنامه عصر امروز بی بی سی فارسی رو نگاه می کردم که هم ارتباط های تلفنی و هم نظر سنجی سایت بی بی سی فارسی رو اختصاص داده بودن به معاون شدن مشائی و نامه رهبر در خصوص عزل اون و بعدش هم معزول شدن چندتا وزیر دیروزی. حتی قسمت نگاهی به وبلاگها هم به این موضوع اختصاص داشت. خدا وکیلی مردم هم چه در ارتباط های تلفنی و چه در نظر سنجی سایت بی بی سی یا در وبلاگهاشون تفسیر هائی رو ارائه دادن که واقعا هرکدوم در نوع خودش قابل بحث و تامله.از اینکه این موضوع ها جنگ زرگریه و برای منحرف کردن ذهن مردم تا اینکه این نشان از خودکامه تر شدن و دیکتاتورتر شدن احمدی نژاد هست و بیرحم تر شدن اون حتی به نزدیک ترین یارانش. از اینکه حکومت با این کارها می خواد تا روز تنفیذ در هفته آینده عکس العمل مردم رو بسنجه و احتمالا با فدا کردن احمدی نژاد در صورت لزوم از به فنا رفتن ولی فقیه و نظام جلوگیری کنه تا اینکه این کارها نشان از ضدیت در درون گروه کودتا کننده داره. البته در موقعیت کنونی همه این تفسیرها قابل بحثه و ممکنه که هر کدوم از اونها واقعیت داشته باشه ولی با اینحال این کارهای حکومت بیش از هر چیز به نظر من شبیه حرکت های بی اختیار و هیستریک حیوانیه که سرش رو بریدن و اون داره جون میده. واقعیتش رو بخواید در وقایع بعد از انتخابات 22 خرداد و به همت مهندس موسوی و کروبی و با شهامت و جانفشانی مردم و در سایه اتحاد همه گروههای اپوزیسیون ( حتی اونهائی که میدونن خیلی ها ممکنه ازشون متنفر باشن ولی باز هم از جنبش سبز مردم حمایت میکنن ) و با بی درایتی عمیق خامنه ای سر نظام بریده شده. نظام اسلامی که ذاتا بی یال و دم و اشکم بود حالا بی سر هم شده و در واپسین ثانیه های زندگیش داره دست و پا میزنه و هیچ طرح و نقشه و منطقی هم بر این کارهاش حاکم نیست. عین گوسفندی که با تمام نیروئی که از اون حیوون بعید بنظر میرسه لگد میزنه و بدنش دچار انقباض های شدید و لرزش های سخت میشه نظام اسلامی هم داره آخرین لگدپرانی ها و لرزش هاش رو انجام میده و ظرف مدت کمی سرد و ساکت خواهد شد. فقط مواظب باشیم که در این لحظات آخر این لگدهای بی هدف به ما اصابت نکنه. پیروز باشید!

۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

جمله پایانی نامه احمدی نژاد به خامنه ای کشف رمز شد: "ايام عزت مستدام" یعنی یه چشی ازت در بیارم کیف کنی!

ايام عزت مستدام یعنی منم سه تا وزیر سهمیه رهبری رو عزل می کنم ببینم چیکار می کنی!

۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

رفراندومی با عنوان "جمهوری اسلامی آری یا نه" ؟

دیروز تحت یکی از پست های بنده باعنوان "شما با چه رفراندومی موافقید؟" یکی از دوستان بالاترینی نظری داده بود که بنظر من بعنوان قدم ابتدائی تغییر در ایران و در موقع مناسب روش کارآمدی بنظر می رسد. این دوست عزیز فرموده بودند: "برگزاری تظاهرات ، اطلاع رسانی پخش شبنامه مطرح کردن طرح رفراندوم نظام و شروع اعتصابات توسط مردم. فلج شدن حکومت، تخفیف در جرم کسانی که به ملت بپیوندند، برپایی اولین رفراندم با عنوان جمهوری اسلامی آری یا نه ؟بعد از پیروزی بررسی ایدئولوژی های سیاسی در رسانه های جمعی و بالابردن آگاهی مردم." فارغ از اینکه بازیگران سیاسی حال حاضر کشور (که برخی ممکن است زوال جمهوری اسلامی را زوال حیات سیاسی یا حیات واقعی خویش بپندارند) برگزاری چنین رفراندومی (که نتیجه آن نیز قابل پیش بینی است) گام نخست صحیحی به نظر می رسد. نظر شما چیست؟

۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

شما با چه رفراندومی موافقید؟

خاتمی و روحانیون مبارز صحبت از برگزاری رفراندوم برای برون رفت از بحران کنونی به میان آورده اند. البته رفراندوم صحبت تازه ای نیست و تاکنون در بسیاری از تجمعات اعتراضی یکی از شعارهای مردمی شعار "رفراندوم ، این است شعار مردم" بوده است. بی بی سی گزارش می دهد: ""مجمع روحانیون مبارز تاکید کرده که "اعتماد حداقل میلیون‌ها انسان نسبت به روندانتخابات سلب شده است" و خواستار آن شده که "به جای اصرار برروش‌های ناکارآمد که تاکنون نتیجه‌ای جز سلب اعتماد بیشتر نداشته است، دریک همه‌پرسی که عموم ملت ایران بتوانند آزادانه در آن شرکت کنند، نسبت به آنچه اتفاق افتاده است، نظرخواهی شود."""

این اتفاق بسیار مبارک و میمونی است که در صورتی که به خواست عمومی مردم تبدیل شود یقینا نظام در مخالفت با آن با مشکلات بسیار جدی روبرو خواهد بود و می توان امیدوار بود که با فشار جناح های مخالف و متحد سیاسی و پشتوانه مردمی و پشتیبانی ایرانیان خارج از کشور به حقیقت بپیوندد، ولی نکته ای که وجود دارد اینست که " آنچه اتفاق افتاده است" فقط در جریان انتخابات 22 خرداد نبوده است! " آنچه اتفاق افتاده است" در طی 30 سال و بطور روزمره بلای جان ومال و ناموس مردم ایران گردیده و کشتگان بسیاری را به این مردم تحمیل کرده و سرمایه های بسیار عظیمی از این کشور را به باد داده است که شرح آن در این مختصر نمی گنجد. لذا من به نوبه خود به عنوان یک ایرانی ضمن اینکه از برگزاری یک رفراندوم آزاد و دارای تضمین های قابل قبول حمایت می کنم معتقدم موضوع این رفراندوم می تواند بجای محدود شدن به سرنوشت انتخابات 22 خرداد موضوعات سرنوشت سازتری را نیز در بر گیرد.

اصلاح قانون اساسی و تعیین نوع حکومت ایران دو موضوع بسیار مهم هستند که می توانند سرنوشت کشور و مردم را در مسیر آزادی و خوشبختی تعیین نمایند و یقینا حمایت بین المللی قابل توجهی نیز از آن خواهد شد. از این گذشته نپرداختن به این موضوعات کلی و دادن اجازه بقا به نظام فعلی ممکن است زمان لازم برای بازسازی خود و اجرای نقشه های شوم دیگری را (مانند حذف نفرات کلیدی در جریان حادثه ای شبیه انفجار حزب جمهوری یا کودتایی خشن تر از کودتای فعلی) به لایه های متحجرتر نظام بدهد. لذا شاید بهتر باشد در این مسیر انرژی خود را برای برگزاری رفراندوم هائی جامع ترو سرنوشت سازتر متمرکز کنیم. نظر شما چیست؟

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

فقط فرض کنید!

فرض کنید خامنه ای از حدود دو هفته قبل به این نتیجه رسیده باشد که از احمدی نژاد رودست خورده است و احمدی نژاد یا به تنهایی و یا با کمک دیگران قصد حذف وی در سایه بی اعتباری که خود با دست خود فراهم کرده را دارد (اتفاقات دو روز اخیر و تصمیمات خود محورانه احمدی نژاد را در انتصابات دولتی در نظر بیاورید). حال می شود فرض کرد که ایشان در این حال به یاد نامه قبل از انتخابات هاشمی رفسنجانی افتاده و توصیه های پیشگوئی مانند وی (بنی صدر گونه بودن احمدی نژاد) را در حال تحقق ببیند. می شود فرض کرد که در این حال و در موضع ضعف خود را در حال حذف و نابودی ببیند و تنها راه نجات ولو دیر هنگام و ضعیف را در اتحاد مجدد و استمداد از هاشمی رفسنجانی بیابد (اختصاص اقامه نماز جمعه به هاشمی رفسنجانی می شود تائیدی بر این فرض باشد). اکنون می توان فرض کرد که هاشمی رفسنجانی در هنگام گفتن اینکه "شورای نگهبان از فرصت 5 روزه مقام معظم رهبری برای چاره جوئی و مراجعه به زعما و عقلای کشور استفاده نکرد" هدفش انداختن بار تقلب و کودتا از دوش خامنه ای به دوش شورای نگهبان و هنگام گفتن اینکه "نمی خواهم بگویم تقصیر چه کسی بود" هدفش متهم ساختن ضمنی احمدی نژاد و دار و دسته اش باشد. به این ترتیب می توان فرض کرد که خامنه ای و هاشمی رفسنجانی اکنون دوباره ولو در خفا (بدلایلی بسیار ساده) مجددا به هم پیوسته اند و از قضا برای هدفی تلاش می کنند که مردم نیز در پی آنند! حذف احمدی نژاد و جایگزینی شخصی دیگر ... شاید میرحسین موسوی. البته فقط فرض کنید!

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

والله شما حتی 100 نفر هم نمی شین!

آقا دیگه کی واسه ا.ن. و جناح کودتا مونده؟ همه اینا رو از خامنه ای و فیروزآبادی و جنتی گرفته تا رسائی و کوچک زاده جمع بزنین و خود ا.ن. رو هم بهش اضافه کنین 100 نفر هم نمی شن. اون عده ای رو که فعلا در مجلس شورا یا خبرگان وزش باد! از جانب رهبری رو قویتر حس می کنن و بهمین جهت خودشون رو به جناح کودتا چسبوندن رو ول کنین چون هر روز با ریزش بیشتری روبرو میشن و مثل یخ در برابر آفتاب تحلیل میرن. دیگه واقعا علی مونده و حوضش که حتی لاریجانی و قالیباف و رضائی رو هم در کنارش نداره چه برسه به رفسنجانی و خاتمی و غیره . حتی روی امثال رحیم صفوی و سرلشگر جعفری هم حساب نکنین چون سکوت اونها در این جریانات خودش از هر صحبتی گویا تره. مردم ایران اینبار گربه رو درست سر ناودون گیر انداختن و گربه بدبخت راهی غیر از چنگ و دندون نشون دادن واسش نمونده وگرنه یه گربه بیشتر نیست. والله شما حتی 100 نفر هم نمی شین!

۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

آقای هاشمی لطفا جوگیر نشوید!

ما برای نماز جمعه نیامده ایم! ما آمده ایم تا اعلام کنیم بسیاریم و پرقدرت! آمده ایم اعلام کنیم که جنبش سبز ایران روز به روز جوانتر میشود! نماز ما مبارزه ماست ...

۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

انقلابي كه بي بي سي رسانه اش باشد نانش را هم انگليس مي خورد (30 سال گذشته هم سندشه كه موجوده!)

همه مان رسانه ايم. صداقت ما را دنيا باور دارد. توان مان را هم خودمان باور كنيم!

۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه

نظام براي باور مرگ خويش فقط به اندكي زمان نياز دارد!

البته اين وجه اشتراك تمامي مرده هاست! هيچ مرده اي مرگ خود را تا مدت ها باور نمي كند و خويشتن را در دنياي زنده ها مي پندارد؛ خانه خود را ترك نمي كند و به زن و فرزندانش، به همسايگان و آشنايانش كه در خانه او گرد آمده و از مرگ او صحبت مي كنند به ديده تعجب مي نگرد.

باور مرگ آسان نيست بخصوص كه ناگهاني و در اوج قدرت باشد!

آرامش اين روزها فرصتي است كه جمهوري اسلامي در انزواي خود مرگ خويشتن را باور كند.

۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

ميرحسين متشكريم!

جناب مهندس ميرحسين موسوي، بعنوان شخصي كه خواهان رهائي ايران هستم ولي در جبهه شما نيستم از ايستادگي تان و قرباني نكردن حقيقت بپاي مصلحت از شما سپاسگزارم. اميدوارم همه گرايش هاي فكري و سياسي تحول خواه با پايمردي شما و ساير پيشروان نجات ايران، به هدف خود كه همانا تعيين سرنوشت كشور ايران بدست مردم آنست برسند. موفقيت اين جنبش در گرو اتحاد همه گروههاي سياسي براي يك هدف است.

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

آقاي موسوي، آن روزي كه امام راحل(!) گفت اگر 35 ميليون بگويند بله من مي گويم نه فكر امروز را مي كرديد؟


ولايت در بهترين حالت خود به چيزي غير از خودكامگي منتهي نمي شود. آيا هنوز هم ولايت فقيه را قبول داريد؟