شاهزاده رضا پهلوی

۱۳۹۰ آذر ۲, چهارشنبه

ای کسانی که ایمان آورده اید ...

... گاهی بازگردید و به آنچه ایمان آورده اید نگاهی دوباره بیاندازید!

توی این بلاگ دیدم.پستش حذف شده.

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

جناب آقای رضا پهلوی ...

ما منتظر اولین میزگرد اپوزیسیون های مختلف برای اعلام تفاهم و مبارزه مشترک با رژیم مافیائی - مذهبی حاکم بر ایران هستیم. پیشگام شدن شما در برگزاری چنین میزگرد مفاهمه آمیزی قدم بزرگی در راه تقویت جبهه اپوزیسیون و اتحاد بخشیدن به جناحهای مختلف مبارزین و مخالفین رژیم مذهبی اشغالگر ایران خواهد بود. یقینا مشاهده تفاهم و اتحاد مابین سران جناحهای مختلف اپوزیسیون فعال و میهن پرست، اتحاد و همکاری بیش از پیش اعضاء، فعالین و هواداران این جناحها و گروههای مختلف و متعدد را در پی خواهد داشت و به آنها نیروی مضاعفی ورای انتظار خواهد بخشید. 

به امید اتحاد و با آرزوی آزادی ایران و ایرانیان.

۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

مردم ایران بهوش باشید ... این بار هم دنیا و هم رژیم، شما را هدف گرفته اند!

باید مخالفت خودمان با رژیم و با حمله نظامی را همزمان از طریق نافرمانی مدنی و حمایت از اپوزیسیون فعال نشان بدهیم.


این جنگ، جنگ ایران و عراق نیست که محدود به جبهه ها و نهایتا بمباران و موشک باران مقطعی و محدود شهرهای نزدیک به مرز شود. تبعات این جنگ و حمله به ایران را که نابودی نیروگاهها، سدها، چاههای نفت و گاز، کارخانجات عمده، صنایع شیمیائی و سایر زیرساخت های کشور، قطع آب و برق و گاز و تلفن و نبود امکانات بهداشتی و درمانی و در یک کلام فلج شدن کامل کشور و در پی آن قحطی و تلف شدن میلیونها ایرانی از هر صنف و گروه در نتیجه گرسنگی و بیماری و غارت و هرج و مرج هست باید همه ما برای هموطنانمان تشریح کنیم. در تاکسی، در اداره، در دانشگاه و مدرسه، در صف نانوائی و خلاصه هر جا که شد!


دنیای غرب ککش هم نخواهد گزید و مطمئن باشید که یک ایران ویران نان و آب بیشتری برای دنیای ورشکسته سرمایه داری که معلوم نیست سرمایه هایش را کجا نفله کرده است دارد! برای رژیم هم که جنگ نعمت است و در پناه جنگ می توانند تلف شدن مردم رو نظاره کنند و اقدامات تروریستی شان را در سطح جهان از درون پناهگاههائی که برای چنین روزهائی تدارک دیده اند ادامه بدهند.


مردم ایران بهوش باشید! سپاهیان، ارتشی ها، کارمندان دولت، بسیجی ها، بازاریان ... جنگی که صدای پای آن شنیده می شود الزاما به معنی نابودی فوری رژیم نیست ولی در نبردی فرسایشی که نتیجه محتوم آن محو رژیم حاکم است، ایرانیان را بی شک درگیر مصیبتی تاریخی و فاجعه ای دردناک خواهد کرد. امروز باید متحد شد و سرنوشت کشور را بدست گرفت، فردا خیلی دیر است!

۱۳۹۰ آبان ۱۵, یکشنبه

من خواستار یک حکومت سکولار، لیبرال، دموکرات برای ایران هستم

سکولار= جدا بودن نهاد دین از سیستم حکومتی و منع دین و مبلغان آن از دخالت در شئون اجتماعی و سیستم اداره کشور. نوشته شدن قانون اساسی و قوانین ثانوی بدون دخالت دادن نظرات و احکام دینی بطوری که انسانها با هر اعتقاد و بینشی بتوانند آزادانه تحت حاکمیت آن قوانین زندگی کنند.


لیبرال= مدافع آزادی های شخصی افراد جامعه. تحت چنین حکومتی هیچ قدرت مطلقه ای وجود ندارد و همه اعضاء اجتماع و حاکمان در پیشگاه قانون یکسان و پاسخگو هستند و از محافظت قانون نیز به یک اندازه برخوردارند. در یک حکومت لیبرال هیچ نهاد حکومتی حق محدود ساختن آزادی های اجتماعی یا شخصی افراد را ندارد.


دموکرات= آماده برای شنیدن صدا و سخن همه افراد جامعه و قبول یا رد آن با معیار قرار دادن قانون اساسی. حکومت دموکراتیک بستری را در جامعه فراهم می آورد که مردم حاکمیت خود را از طریق قانون اساسی - که توسط فرهیختگان آن جامعه و بدون دخالت نظرات ایدئولوژیکی و تنها بر اساس نیازها و ضرورت های انسانی نوشته شده و مردم به آن رای مثبت داده اند - بر کشور اعمال کنند.

۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

درست است که برای مبارزه با تاریکی باید شمعی بر افروخت ولی ...

... برای مبارزه با آنانکه چراغ ها را می شکنند تا در تاریکی شکارمان کنند باید شمشیر کشید!

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

رضا شاه پهلوی به شهادت تاریخ نخستین جمهوری خواه ایران است!

زنبورها شاه دارند، مورچه ها هم شاه دارند، ما هم باید شاه داشته باشیم!این شعاری بود که آخوند های بریتانیائی و آیت الله های سرسپرده لندن در برابر تصمیم رضا شاه پهلوی مبنی بر اعلام جمهوری در ایران پس از بدست گرفتن امور این مملکت فلاکت زده بر سر هر منبری سر میدادند و فتوا های غلاظ و شداد صادر می کردند.رضا شاه که روانش شاد باد به غیر از رهائی مردم از فلاکت و فقر و بدبختی و بیماری و ناامنی که در اواخر دوران احمد شاه گریبانگیر کشور شده بود خواسته ای نداشت و به روشنی می دید که بیگانگان چگونه با سوء استفاده از ضعف و سستی ارکان حکومت، به تاخت و تاز در مملکت پرداخته اند و کشور را به مرز پاره پاره شدن رسانده اند تا بخشی از آن را خرس بزرگ شمالی تصاحب کند و قسمتی را هم استعمارگر کهنه کار به ایادی خود به رهن واگذارد. در چنین شرایطی بود که ایشان بجای اینکه مملکت را بدست هرج و مرج بسپارد و پاره پاره شدن آن را بپذیرد و نابودی مردم این کشور را قبول نماید بر آن شد تا اصلاحاتی را که در نظر داشت در قالب همین سیستم مورد قبول آقایان انجام دهد و دیدیم که در طی دوران کوتاه (تقریبا پانزده ساله) زمامداری خود چه کارهای زیربنائی اقتصادی و نظامی و فرهنگی و اجتماعی عظیمی برای این آب و خاک انجام داد. رضا شاه پهلوی به شهادت تاریخ نخستین جمهوری خواه ایران است و دوست و دشمن به این حقیقت معترفند.

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

محمدرضا شاه پهلوی هیچ عیبی نداشت؟ چرا داشت ... ولی اینها نبودند دوست من!

پس از ارسال پست قبلی به بالاترین (در پاسخ به کامنت یک از دوستان)، که تلاشی بود برای یادآوری خدمات بی بدیل خاندان پهلوی در شناسائی و احیاء و نگاهداری استعدادهای طبیعی و مفاخر علمی و ادبی و آثار باستانی این آب و خاک و توضیحاتی هم در باب پیشرفت های ایران در زمان شاه فقید ایران داده شد، دوستی بسیار گرامی تر در زیر لینک فرمودند:

"خفقان سياسی 25 ساله، احداث اوين، شکنجه های ساواک، کشتار و زندانی کردن مخالفين، مجالس فرمايشی، تاسيس حزب فراگير رستاخيز و ... يادت رفت بگی دوست عزيز.برای رعايت انصاف شما خوبی هاش رو بگو کسانی هم عيب هاش رو خواهند گفت"

تا آنجا که دانش و خاطرات و مطالعه اندکم اجازه می داد، و البته در میان مشغله روزمره، تا جائی که توانستم پاسخ ایشان را دادم. شاید انتشار آن برای سایر اهالی وبلاگستان و بالاترین هم مفید و منشاء اثری هرچند کوچک باشد و به بحث و روشنگری در این باب دامن بزند.

خفقان سیاسی 25 ساله: تا چه حد و دربرابر کدام قشر؟ فدائیان اسلام که مسلح بودند و نخست وزیر ترور می کردند، آخوندها اسلحه فدائیان را تامین می کردند، توده ای ها تا عمق ارتش نیرو داشتند و شاه را ترور می کردند! نقشه ربودن ولیعهد را می کشیدند! هر حکومتی بود عملا بسیار شدیدتر از شاه فقید عمل می کرد. حالا از لحاظ تئوری و خیالی هر کس هر مدلی را می تواند پیشنهاد کند ولی در عمل چاره ای جز و بهتر از آنچه شاه فقید کرد نبود!

احداث اوین: برای مملکت یک زندان پیشرفته و مدرن تاسیس کرده اند، گناه کرده اند؟ مملکت هم نیروگاه می خواهد هم تئاتر و سینما، هم بیمارستان و هم زندان! دستشان درد نکند! ضمنا اگر به کسی که هم زمان شاه فقید و هم بتازگی اوین را تجربه کرده باشد دسترسی دارید، فرقش را بپرسید!

شکنجه های ساواک:اکثر قریب به اتفاق دستگیری های ساواک با چند سیلی و یک پرونده و یک غلط کردم حل می شد! اگر طرف در حد شریعتی بود خیلی هم با کلاس با وی برخورد شده و پس از محاکمه در دادگاه تشریف می برد آب خنک خوری. اگر آخوند بود مواجبی برایش تعیین می کردند خیلی هم دعاگو می شد! اگر طرف نظامی توده ای یا چریک مسلح بود توسط دادگاه نظامی یا دادگستری محاکمه می شد و کار ساواک در حد بازجوئی بود. قضات دادگستری هم همردیفان وهمکاران همین خانم شیرین عبادی خودمان و خودتان بودند! رئیس سازمان اطلاعات برونمرزی فرانسه در زمان شاه فقید می گوید: ساواک چیزی بیش از یک پلیس مدرن نبود.

کشتار و زندانی کردن مخالفین: حرف در این زمینه زیاد است و انتظاری هم غیر از این نیست! "شاه مخالفینش را به دریاچه نمک قم می انداخت!" " مخالفین را در اسید حل می کردند!" " در میدان ژاله 4000 نفر کشته شدند!" " یا بقول اکبر گنجی، صادق هدایت و جلال آل احمد و صمد بهرنگی و علی شریعتی را شاه کشت!"

اینها را ولش! لطفا لیست بدهید ببینیم چه کسی بنا به دستور شاه و بدون حکم قاضی دادگستری اعدام شده است!!! در مقابل من لیستی دارم که دادگستری در مجازات خیلی ها که "غلط کردم نامه" ای به حضور شاه فقید نوشته بودند، بنا به دستور ایشان تخفیف داده. یکیش همین خامنه ای خودمون!

مجالس فرمایشی: چگونه فرمایشی شده بود؟ با شورای نگهبان؟ یا تقلب وسیع انتخاباتی؟ آیا آن زمان هم رای دادن در استخدام فرد و آینده اجتماعی اش تاثیر داشت؟ آیا سن رای دادن 15 سال بود؟ ایا نظامیان در انتخابات و سیاست دخالت داشتند؟ آیا در پاکستان شناسنامه چاپ می کردند و به ایران می آوردند؟ در کدام حوزه انتخابیه آن زمان تعداد رای ها از تعداد واجدین شرایط بیشتر شد؟ اصلا برای انتخابات کدام تبلیغات وسیع شهری و رادیو تلویزیونی و مطبوعاتی می شد؟
بر عکس، انتخابات مجلس آن زمان اصلا شبیه الان نبود و سر و صدایی هم بر پا نمی شد. شرکت کنندگان در انتخابات آنهائی بودند که نمایندگانی را انتخاب می کردند که نماینده طرز فکری و منش اجتماعی آنان باشد و طبیعی است که این به نظر آنهائی که مخالف بودند یا آنهائی که الان به آن زمان می نگرند فرمایشی بیاید. البته آگاهی سیاسی آن زمان هم در بین مردم زیاد نبود چراکه مردم سیاسی نبودند. چرا؟ چون سیاست ربطی به زندگی روزمره مردم نداشت!

تاسیس حزب فراگیر رستاخیز: شاه فقید از این کارش هدفی داشت و آن فلج کردن حزب توده و خنثی کردن توطئه های شوروی و ساکت کردن بلوک غرب بود که به شاه خرده می گرفتند که چرا در برابر نفوذ روز افزون حزب توده (که بودجه یک ابرقدرت آن را ساپورت می کرد) کاری نمی کند. افزون بر این این حزب و فراگیر بودن آن می توانست جلوی ندانم کاریها و افراط های سایر احزاب (ایران نوین، پان ایرانیست، ...)را بگیرد. در حقیقت حزب رستاخیز پنجره ای بود که شاه می خواست آزادی های سیاسی و سیاست بازی برای عامه را در درون آن جای دهد و کم کم مردم را وارد فعالیت های سیاسی کند بدون اینکه جذب تبلیغات دشمنان این آب و خاک شوند. حزب رستاخیز نخستین تمرین عملی سیاسی شدن برای عموم مردم ایران بود. اگر ایشان گفتند که عضویت در این حزب لازمه اقامت در ایران است هم برای این منظور بود. همانطور که واکسیناسیون اجباری بود، همانطور که تحصیلات کودکان اجباری بود، همانطور که خدمت سربازی اجباری بود! مهاجرت و خارج رفتن هم بغیر از درد دوری از وطن و سختی تحمل پاریس و نیویورک و بدی طعم غاز های هلند و سردی هوای گرنوبل و لیون و رطوبت هوای نیس و لاروشل، هیچ مشکلی نداشت: دلار مفت، پاسپورت معتبر که برای امریکا رفتن هم ویزا لازم نداشت، درآمد و پس انداز آن قشری هم که منش شاه را نمی پسندیدند آنقدر بود که براحتی بگذارند و بروند آنطرف بشوند بنی صدر و قطب زاده و یزدی و ... .

فکر کنم همه اش را میدانستید، نه؟

پهلوی برای ایران چه کرده است؟


دوستی بسیار گرامی با لحنی انتقادی نسبت به دوران پهلوی در زیر یکی از لینکهای بالاترین نوشته اند:

"اگر خاندان پهلوی رو نداشتيم ، رودکی و فردوسی و خيام و ابوعلی سينا و و و البرز و زاگرس و خليج فارس و گربه ايرانی و خاويار و نفت و معدنهای زر و نقره و فيروزه و اورانيوم و مس و مرمر و و و تخت جمشيد و اکباتان و شوش و و و رو هم نداشتيم !"

در پاسخ به آن هم میهن و تمام گرامیانی که چنین دیدی نسبت به تاریخ معاصر و گنجینه های انسانی و تاریخی و استعدادهای طبیعی سرزمین مان دارند باید بگویم:

هنر مدرن و ادبیات کلاسیک و نویسندگی و نقد ادبی و جشن های هنری و کلوب های هنرمندان به همت پهلوی احیاء و ایجاد شد!

آرامگاههای شاعران بنام و دانشمندان باستانی در زمان پهلوی ساخته شدند!

مرزهای این سرزمین در زمان پهلوی و در سایه مدرنیزاسیون ارتش و سرکوب یاغیان و برچیدن خان و خانبازی مستحکم گردیدند!

گربه ایرانی را بچه ها با سنگ می زدند و الان هم با سنگ می زنند، ولی در زمان پهلوی در کتابها گنجاندند که با حیوانات مهربان باشیم(خوانده ای دوست من؟)!

خاویار (که خود شاه فقید علاقه ای به آن نداشتند - خاطرات اردشیر زاهدی) در زمان محمدرضا شاه علاوه بر اینکه به صورت یک کالای لوکس صادراتی ایران درآمد و نام ایران را با خود به سر سفره زمامداران قدرتمند و ثروتمندان جهان برد، در فروشگاههای شیلات شهرها برای ایرانیان نیز عرضه می شد و طبقه متوسط نیز در صورت علاقه، براحتی از آن میل می نمودند و
به شما قول می دهم در غیاب پهلوی الان بجای معروفیت خاویار ایرانی، همه جا صحبت از خاویار روسی بود (همانگونه که پس از سال 57 چنین شد ولی هنوز نام خاویار ایرانی بر جاست)!

نفت و اوپک دو نامی هستند که مردم ایران بخاطر این دو تا ابد مرهون و مدیون محمدرضا شاه پهلوی هستند و شاه فقید نیز بخاطر کینه دول غربی و کنسرسیوم نفتی از بابت تصمیم ایشان برای عدم انعقاد قرارداد جدید با آنان در سال 1357 و اعلام این تصمیم در سال 1351 مغضوب قرار گرفت و در انتخابی دشوار میان سرکوب ایرانیانی که تحت تاثیر عروسک های خیمه شب بازی غرب و شرق (نام نمی برم - همه می دانند) قرار گرفته بودند و یا ترک ایران و قبول یک دوران سیاه برای ایرانیان که منجر به کسب یک آگاهی تاریخی هرچند بسیار گرانقیمت می شد، مجبور شد دومی را انتخاب کند!

معادن ایران در زمان پهلوی کشف و بهره برداری شدند آنهم به شیوه ای مقرون به صرفه و با سربلندی نه با واگذاری 50 ساله به انگلیس و ایتالیا و روسیه و چین!

تخت جمشید و اکباتان و شوش و غیره را پهلوی از زیر خاک بیرون آورد و به ایرانی شناساند!


دیگر از جنگلهای ایران نمی گویم ........................
دیگر از خلیج فارس نمی گویم .............................
دیگر از کرنش همه مقامات منطقه در برابر شاه فقید نمی گویم ..............
دیگر از بهداشت و آموزش رایگان نمی گویم ...................
دیگر از تغذیه رایگان کودکان و مادران باردار و شیرده نمی گویم ...............
دیگر از ارزش پاسپورت ایرانی نمی گویم ...............
دیگر از سرکوب وطن فروشان توده ای و جدائی طلبان تحت تاثیر شوروی نمی گویم .........
دیگر از پیشرفت صنایع و کشاورزی ایران نمی گویم .............
دیگر از ایجاد کشت و صنعت مغان با ظرفیت ارائه مایحتاج صیفی و میوه تمام خاورمیانه نمی گویم .....
دیگر از انقلاب سفید نمی گویم ................
دیگر از احترامی که پرزیدنت کندی به شاه ایران قائل شد نمی گویم .................
دیگر از سهم 50 درصدی مشاع ایران در دریای خزر نمی گویم ..........................
دیگر از سازندگی اجتماعی و اقتصادی و نظامی بی نظیر رضا شاه بزرگ در طی دوران کوتاه زمامداریش که دوست و دشمنش به آن معترفند نمی گویم (هنوز داریم از زیرساختهای زمان ایشان استفاده می کنیم) ...............

نمی گویم ................ نمی گویم .................... نمی گویم ......................

در خانه کسی هست؟

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

با مشاهده کدام ویژگی یک حاکم را دیکتاتور بنامیم؟

1- اگر خیلی حکومت کرده است.
2- اگر خیلی وقت است که هیچ اتفاق غیرعادی در مملکت نیفتاده است.
3- اگر به هیچ اندیشه واپسگرایانه ای اجازه ظهور و رشد و بالندگی! نمی دهد.
4- اگرروابطش با غرب یا با شرق و در بدترین حالت! با هردو خوب است و این بی شرفهای اجنبی از او حمایت می کنند.
5- اگر طبقه متوسط رو به رشد است و وی نتوانسته کاری کند که همه آحاد مردم وارد طبقه اشرافی شوند.
6- اگر نیروهای مسلح را خیلی تقویت می کند (تا جائی که حمله به مملکت ممکن نیست).
7- اگر من مثل او نیستم.
8- اگر او مثل من نیست.
9- اگر ثروتش زیاد می شود (او که کاری نمی کند پس این پول ها از کجا می آیند؟ اصولا مملکت داری جزو کار نیست!).
10- اگر فقط به گروه اندکی اعتماد دارد (در حالیکه ما به همه اعتماد داریم!).
11- اگر رسانه های خارجی او را دیکتاتور و بی رحم و خونریز می نامند (حالا دیگه نمیشه بهشون گفت اجنبی بی شرف!)
12- اگر همه جا در مورد خانواده و ثروت و عادات و سرگرمی هایش حرف می زنند.
13- اگر اوضاع اقتصاد جهانی خراب است و مملکت او در امن و امان است و مردمش سرشان در کار خودشان است.
14- اگر یکسال قبلش میزبان یک مقام امریکائی بوده است.
............
راستی دیکتاتور کیست؟ تاریخ به هر حال بعد از گذشت زمان مقرر قضاوت خواهد کرد ولی برای مردم آن کشور گران تمام می شود ....

۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

آیا اگر شاه با کمک امریکائیها بازنمی گشت دولت مصدق چقدر دوام میاورد؟ (از خود بپرسیم)

هر ایرانی شرافتمند بایستی با قاضی کردن کلاه خود و مراجعه به وجدان ملی - تاریخی از خود بپرسد :

- آیا اگر همین امروز شاهد موازنه قدرت موجود میان جناحهای سیاسی وقت بودیم با کودتائی توسط افسران نظامی حزب توده برای سرنگونی قطعی شاه موافق و همراه میشدیم ؟

- آیا اگر شاه با کمک امریکائیها باز نمیگشت دولت مصدق چقدر دوام میاورد ؟
خود شاهد بودیم که در سایه تضعیف حزب توده جبهه ملی ایران منهای دکتر بختیار و نهضت ازادی ایران، با تمام قوا نتوانستند در مقابل توطئه روح الله خمینی بمثابه کاشانی دوم و کیانوری و سایر ایادی حزب توده به نیابت از روسها دوام اورند !

شاه با همه عظمت و حمایت امریکا نتوانست در مقابل انها دوام آورد ! ما که کوتوله های حرافی بیش نیستیم! تماشاچیان سرنوشت خود و ملتمان ! مدام نقش قربانی منفعلی را بازی میکنیم که بازیچه دست بیگانگان است ! حاضر و توانمند پذیرفتن مسئولیت نیستیم ! نمیتوانیم جان چهارنفر حفظ کنیم ! یکنفر را از بازداشت غیرقانونی آزاد کنیم ! نمیتوانیم فکر و حرف و عملمان را یکی کنیم و یک هدف را دنبال کنیم و به فکر منافع گروهی و مسلکی خودمان هستیم و ایران دیگی است که اگر برای من و فرقه ام نجوشد میگوئیم بگذار سر سگ در آن بجوشد !

میدانید نتیجه این آشفتگی و روانپریشی و تشتت چیست ؟ دخالت خارجی !

همه ما منتظر دخالت خارجی نشسته ایم ولی بخود دروغ میگوئیم ! چگونه ؟ چون متشتت و متفرقیم ! چون تمرکز حواس و نیرو نداریم ! چون روباهی در جلد شیریم ! چون ناسپاسیم !

مشکل اصلی ما سیاستهای امریکا در قبال ایران نیست . کرم از خود درخت است :

- فقط سیاستمدران ایرانی هستند که بخاطر حفظ عرصه مانور فریب ملت ایران بجای اتخاذ سیاستهای خارجی شفاف مدام روش " سر مخفی اسرار نا پیدا " و "چراغ خاموش" در جاده خاکی را دنبال میکنند. عیب از ماست !

عیب از ماست که بجای درکی پراگماتیک از مناسبات جاری بین المللی بدنبال مدینه فاضله ای هستیم ! گوئی که در قصه زندگی میکنیم ! یلی هستیم بی نیاز که سایر ملل و دول وظیفه تامین امیال و آمال سیاسی ما را دارند ! توی دهن این کشور میزنیم .... توی پوز آن رئیس جمهور میزنیم ! اما موقع کارزار، تر میزنیم ! یکایک ما ارزان خر و گرانفروش فطری هستیم ! خیلی احساس زرنگی میکنیم !

نه تنها شاه و مصدق که خیانت روسها در عدم باز پرداخت بدهی و خریداری نکردن نفت در دوره تحریم و تحرکات افسران نظامی حزب توده اعصابش را مختل کرده بود - بلکه وجدان بیدار هر ایرانی متمایل به برقراری روابط شرافتمندانه با غرب است و نه با شرق ! آیا زنده یاد مهندس بازرگان خائن بود که با همرزمانش در جبهه ملی با سایروس ونس ملاقات کرد ؟ ایا هم اکنون ملی گرایان ایرانی خواهان روابط با که هستند ؟

بیائید با هم با خویشتن خویش صادق باشیم ! ما هنوز گذشته نزدیکمان را ممیزی نکرده ایم و در این بحبوهه مبحثی را نیز بدان اضافه میکنیم ....

نوشته شده توسط دوست گرامی framarz321

۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

اگر به زنده یاد مصدق می گفتند می خواهیم شاه را برداریم جایش یکی از اینها را بگذاریم کدام گزینه را انتخاب می کرد؟

خمینی // بازرگان // بنی صدر // خامنه ای // موسوی // رفسنجانی // خاتمی // احمدی نژاد // .....

یا

خود مصدق // دکتر فاطمی // بختیار // سحابی // .....

یا

قهقهه خنده معروفش را سر می داد و می گفت "بچه جان برو بازیت رو بکن!"

یا

گریه می کرد؟


۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

6 گام بنیادین اپوزیسیون که منتهی به سرنگونی رژیم می شوند! (از گذشته بیاموزیم ولی به آینده بپردازیم)

1- انچه که برای ملت ما و در وحله نخست روشنفکران و فعالان سیاسی اهمیت حیاتی دارد آموختن از خطاهای گذشته است .
2- بر ما واجب است که عناصری را که دانسته مصالح ملی را زیرپا گذاشته، قربانی منافع صنفی کرده و جامعه را به قهقرا کشیده اند از کسانیکه تحول اجتماعی را امری اجتناب ناپذیر جهت دستیابی به ازادی و رفاه عمومی و پیشرفت میدانستند متمایز کنیم.
3- نیروهای واپسگرا و تمامیتخواه را دشمن آشتی ناپذیر دانسته وبه نیروهای سیاسی متعهدی که پروسه " انتقاد از خود " را صادقانه طی کرده و اهداف ملی - میهنی را به منافع گروهی یا ایدئولوژیک خود رجحان میدهند میدان تلاش در انجام وظیفه دهیم و حقوق دموکراتیک انها را در مدیریت دموکراتیک و قدرت سیاسی برسمیت بشناسیم.
4- احزاب و سازمانهای سیاسی مردمی که حائز شرایط فوق هستند هر چه زودتر میان خود و دیگر احزاب و سازمانهای متعهد نخست اعلام اتش بس کنند و بلافاصله به تاسیس شورای داوری بیطرف مرکب از عناصر مورد قبول و مورد اعتماد اکثریت انها بپردازند و آنرا مامور رسیدگی به اختلافات بازدارنده ای که مانع همکاری و همگامی ایشان میشوند نمایند.
5- برسر اصول اساسی حقوق دموکراتیک حال وآینده خود و ملت ایران توافق نمایند و عهد نامه ای تدوین و امضا کنند .
6- سپس با تکیه بر پشتوانه ملی و مردمی به حکومت مستبد اعلام جنگ همه جانبه کنند !

(نوشته شده توسط دوست عزیز
framarz321)

درود برروان پاک شاهان پهلوی بویژه محمدرضا شاه فقید که در دوران طلایی زمامداری او همه چیز آزاد بود غیراز ویران کردن ایران!

.... و همین دلیل قاطعی شد برای آنانی که ایران را ویران می خواستند تا دست به دست هم داده و فاجعه 57 را رقم بزنند ....

۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

در تمام قلمرو خدایان و بر روی زمین، هیچ چیز مقدسی وجود ندارد....

بغیر از جان موجودات زنده! خیال همه راحت ......

۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

دلایل سقوط حکومت محمدرضا شاه پهلوی از زبان ریچارد نیکسون رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده

ريچارد نيکسون در کتاب پرفروشش«رهبران» که فارسی آن را انتشارات شباويز با ترجمه عليرضا طاهري در ايران منتشر کرده، به ستايش از محمدرضاشاه، حتی پس از مرگ او ادامه داده است.

ريچارد نيکسون: «من معتقدم و ايمان دارم که شاه يکی از قابل ترين رهبران خاورميانه بود. اما چون قدرت دشمنانش را تا زمانی دست کم گرفت که ديگر خيلی دير شده بود، همان دشمنان به زيرش کشيدند. بر شاه، تقريبا در حدی جهانگير، بهتان و انگ بدنامی زدند که علت آن اشتغال و دغدغه ِ ذهنی ِ پرداخت ِ عاشقانه و احساساتی به انقلاب در قرن بيستم بود.»

ريچارد نيکسون سپس، ستايش از دوست از دست رفته اش، محمدرضاشاه را در همين کتاب «رهبران» اين چنين به اوج می رساند.

ريچارد نيکسون: «شاه برای ميهنش زندگی می کرد. هستی و هويت او با ايران همخوان، يکپارچه، و يکسان بود. نه تنها با ايران امروزی، که با ايران باستانی کورش بزرگ، داريوش بزرگ و خشايارشا، با امپراطوری بزرگ و پهناوری که زمانی بخش اعظم مناطق شناخته شده جهان آن روزگار را در بر داشت.

«شاه، همانند اين امپراطوران يا شاهنشاهان باستانی، در جلال و تجمل، و با تمامی گرفتاری های شوکت و شکوه يک امپراطوری، زندگی می کرد.

«اما انگيزه و علت دلبستگی شاه به تخت طاووس، تجملات نبود. اين دلبستگی ِ استوار به اورنگ شاهنشاهی، دليلی نداشت مگر اين که تخت طاووس، از ديدگاه شاه، مظهر و نماينده ايران و نيز مايه اميدواری به زندگی بهتر و آسوده تر مردم ايران بود.

«شاه با سازندگی، بر بنيادی که پدرش نهاده بود، قدرتش را به کار بسته بود تا ميهنش را از کام دوران تاريک قرون وسطی، به هر بهايی شده، بيرون کشد. و از راه سوادآموزی به مردم، آزاد ساختن زنان، اصلاحات ارضی و پی افکندن بنای صنعت و صنايع نوين، ايران را به جهان مدرن و امروزی رهنمون شود.»

ريچارد نيکسون، رئيس جمهوری آمريکا، دوستی با محمدرضا شاه را تا پايان زندگی او صميمانه و استوار نگاه داشت. و حتی در صف نخست تشييع کنندگان پيکر او در قاهره، دوشادوش انورسادات، رئيس جمهوری مصر، شهبانو فرح و شاهزاده رضا پهلوی را همراهی کرد.

۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

درجهت ائتلاف با دوستان، کاندید من برای ریاست جمهوری آینده ایران: همان سرکار خانم سارا شاهی!



در راستای اینکه اخیرا به نظر برخی دوستان معیار انتخاب افراد شایسته برای حاکمیت خوشتیپی آنهم از نوع منکراتی! آن شده و همچنین با توجه به اینکه سیستم جمهوری به ویژه از نوع سبز الهی آن خیلی طرفدار دارد و طرفدارانش هم خیلی اخلاق مدار و منطق گرا هستند و با در نظر گرفتن اینکه اگر بنا به خوشتیپی و بدتیپی باشد شاهزاده رضا پهلوی از خیلی ها منجمله همین میرحسین خودمان خیلی خوشتیپ تر استُ با احترام کامل اعلام می کنم که کاندید من نیز برای ریاست جمهوری آینده ایران همین سرکار خانم سارا شاهی خودمان است باشد که آبی باشد بر آتش سوزان دلهای دوستان اصلاح طلب حکومتی و خوش ذوق و طنز پرداز!!!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

قانون اساسی یا زن احمدی نژاد!

خامنه ای حرف آخرش را از زبان دلقک بی سواد صدیقی گفت. ولی فقیه بالاتر از قانون اساسی است و حرفش اساسی تر از هر قانون اساسی است! ما اهالی وبستان هم بنا بر دشمنی سنتی با احمدی نژاد و موسوی خواهی وهزار علت دیگر بجای موضع گیری در برابر این سخن فاجعه بار که نه مقدمه بلکه اجرای عملی حکومت اسلامی در ایران است فعلا هم و غم مان شده است زن احمدی نژاد و مهریه و شوهر جدید و قرص ضد بارداری و هزار مزاح و مطایبه دیگر! به خودمان بیاییم! دشمن ایران و ایرانی ولایت فقیه و حکومت دینی است و آن را هم دارند بسادگی و در سایه تمرکز ما بر روی احمدی نژاد و مشائی و بقیه به اجرا در می آورند. می ترسم از روزی که سبزها برای جشن استعفا یا عزل احمدی نژاد جلوی بیت رهبری نماز شکر بسوی خامنه ای برگزار کنند!

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

میرحسین راست می گفت!

دکتر سید محمود راستی راستی و دستی دستی در حال هم زدن آش مراسم ختم رژیم به یادگارمانده از امام راحل! است. بخش های پایانی نامه معروف دو روز مانده به انتخابات اکبرشاه جمله به جمله و کلمه به کلمه در حال اجرا است. میرحسین حق داشت که فریاد می زد اینها می خواهند انقلاب را نابود کنند! کسی می داند بعدش چه خواهد شد؟

۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

طائب برای تفرقه انداختن بین سبزها پول خرج نکرده ...

... بلکه تفرقه را با طرح ادعای پول خرج کردن می خواهد بیندازد!

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

هر عضو جنبش سبز یک رسانه مکتوب شود!

لطفا هر کسی پرینتر از هر نوعی در اختیار دارد که می تواند بصورت شخصی مورد استفاده قرار دهد شعار های ضد رژیم و مورد اقبال عمومی را در صفحه A4 پرینت گرفته و شبها در زمان مناسب و بدور از انظار عموم در مسیرهایی که خود صلاح میداند روی زمین رها کند. حتی یک صفحه هم می تواند باشد. بنویسیم مرگ بر خامنه ای، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر چین و روسیه، بسیجی حیا کن خامنه ای رو رها کن و .... . نه به دیوار چسباندن لازم است و نه وقت گذاشتن بی مورد و خطرناک و حتی موقع رفتن به خانه و یا بعد از پارک کردن ماشین می شود این اوراق را روی زمین حتی در محل هایی که زیاد در دید هم نباشد رها کرد چون باد و جریان هوا بعدا کار ما را تکمیل خواهد کرد! لطفا در طی کل این فرآیند از لحظه بدست گرفتن کاغذ برای پرینت تا رها کردن آن روی زمین با دستکش یا یک برگ کاغذ آنها را بدست بگیرید تا اثر انگشت روی اوراق شعار نماند. این روش تاثیر زیادی در اثبات پویایی جنبش داشته و حتی اگر توسط مامورین شهرداری هم دیده و جمع شود ذهن آنها را کاملا بخود مشغول می سازد و بطور اتوماتیک توسط آنها به دیگران نقل قول خواهند شد. روزی، هفته ای از یک برگ تا دهها برگ شعار موثر و حتی اعلان تظاهرات و راهپیمائی ها! زیاد سخت نیست و اگر امتحان کنید بسیار مفرح هم هست!

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

تا به کی مراجع مراجع می کنید؟ ای فرزندان موسوی و کروبی، دست بدامان مردم شوید!

آقایان و خانمهای فرزند کروبی و موسوی! واقعا فکر می کنید از هیزم این مراجع آبی گرم می شود؟ بیش از سی سال زیر چشم همین مراجع زدند و بردند و خوردند و سهم آنها را هم دادند و صدایشان در نیامد حالا امید بسته اید که صدای التجای شما را بشنوند؟ کدام مراجع؟ سلطان شکر را می گوئید؟ امامی کاشانی جنگل خوار و معدن خوار را چطور؟ شاید هم همین آیت الله صانعی خودمان را که خودش در آن سخنرانی بعد از انتخابات گفت "مگر نمی دانید آخوند شیطان را درس می دهد"؟

شرک فقط خدا را گذاشتن و دیگری را پرستیدن نیست! مردم را نادیده انگاشتن و دست بدامان دشمن مردم شدن شرک بدتری است!

از مردم بخواهید دسته دسته و تک تک بیایند بسوی محل سکونت تان. بعد تماشا کنید سیل بی نام و نشانهائی را که یک مویشان شرف دارد به کل مرجعیت مراجع کذائی که می آیند که الوعده وفا!

شقشقه هدرت .........

همسر ایرانی، مانع البرادعی برای ریاست جمهوری مصر!

الان رادیو ایران در خبری کوتاه اعلام کرد با اینکه محمد البرادعی تمایلش رو برای کاندید شدن ریاست جمهوری مصر تلویحا اعلام کرده ولی بخاطر قانون مصر که داشتن تابعیت یک کشور دیگر یا داشتن همسری غیر مصری رو از شرایط اسقاط صلاحیت ریاست جمهوری مصر میدونه امکان رقابت برای جانشینی مبارک رو نخواهد داشت! آخرش هم در یک جمله کوتاه خانم گوینده خبر گفتند که همسر ایشون ایرانی هستند! تصویری از این چهره آشنای ایرانیان و همسر و دخترشون (لیلا) هم ضمیمه میشه.



پی نوشت: شما هم شنیدین همسر ایشون (آیدا) خواهر همین آیت الله مهدوی کنی خودمون (رئیس لژ فراماسونری ایران) هستند؟

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

آیا سبز شدن سپاه نتیجه زرد شدن تنبان مقام عظمای ولایت است؟

در خبرها می خوانم:" نامه فرماندهان سپاه پاسداران برای خودداری از تیراندازی به سوی مردم ".

با یک نگاه دقیق به پیشینه و ماهیت حکومت ولی فقیه این حرف فقط می تواند تراوشات ذهن کودکی باشد که سپاه را یک نیروی صرفا نظامی و آنهم از نوع وطن پرستش می داند و هیچ اطلاعی از ماهیت مافیائی این کارتل عظیم اقتصادی ندارد! خوش خیالی محض است که تصور کنیم این مافیای تازه بدوران رسیده بنشیند و قیام مردم ایران را که بخوبی میداند در پی آن تمام کارخانه ها و بنادر و اسکله ها و انحصار های گوناگون در عرصه تجارت را از دست خواهد داد تماشا کند و دست به خونریزی نزند! در خوشبینانه ترین حالت می شود تصور کرد که این آخرین حربه رژیم برای تلطیف فضای به خشونت کشیده شده تقابل مردم و نظام در پی شهادت شهدای 25 بهمن است و نظام می کوشد که از احتمال در گیری های خشن میان مردم و سپاه و بسیج که بروشنی برنده نهائی آن مردم خواهند بود پیشگیری کند! وعده ما 1 اسفند!

بچه ها این گربه هه ایران ماست! (کاری از م. لبخند)


ما می توانیم نجاتش دهیم! وعده ما 1 اسفند.

۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

مهمترین نتیجه ای که از ادعای رژیم مبنی بر شهادت شهید صانع ژاله بدست تیم های ترورمجاهدین می گیریم اینست که .....

معترضین از این به بعد حق دارند برای حفظ جان خود با سلاح در اجتماعات حضور یافته و از اسلحه خود برای نابودی هر فرد مسلحی که قصد حمله به آنان راداشته باشد استفاده نمایند.

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

دیکتاتورشناسی تک مرحله ای!

برای شناختن اینکه با یک دیکتاتور طرفیم یا نه چکار می کنیم؟ انقلاب می کنیم! اگر طرف زد و همه را قتل عام کرد و ماند معلوم می شود با یک دیکتاتور طرفیم. اگر هی عقب نشست و آخرش گذاشت رفت معلوم میشه که طرف چندان هم دیکتاتور نبوده!

پی نوشت1:
این روش یک ایراد دارد آن هم اینست که در حالت اول ممکن است جانمان را از دست بدهیم و در حالت دوم یک سیاستمدار روشنفکر را!
پی نوشت 2:
اوباما دیروز: میارک تنها زمامدار عاقل خاورمیانه است!
اوباما امروز: مبارک هرچه سریعتر قدرت را واگذار کند!
نتیجه منطقی: یک زمامدار عاقل برای خاورمیانه زیادی است!

پلاکارد، پلاکارد، پلاکارد!

برای حرکت اعتراضی فردا پلاکاردهایی که گویای خواست نهائی مان باشد از هرچیزی واجب تر و ضروری تر است. مطمئنم اثر انعکاس نوشته های این پلاکاردها از طریق خبرگزاری های سراسر جهان اگر از شب در خیابانها ماندن و خانه نرفتن بیشتر نباشد کمتر هم نیست. روی هر چیزی که در دسترس است از مقوا و پارچه گرفته تا حتی یک کاغذ معمولی خواست خود را بنویسیم و به تصویر بکشیم و در راهپیمائی جلوی چشم خبرنگاران بین المللی به نمایش درآوریم. اینطوری هیچ کسی نمی تواند این حرکت را به نفع خود مصادره و تفسیر کند. فراموش نکنیم که شعارهای شفاهی ما شاید برای بسیاری از ملل جهان مفهوم نباشد و یا بسادگی از طریق حذف صدای گزارش های خبری سانسور شوند ولی نوشته های روی پلاکاردها بخصوص به انگلیسی بسیار اثر بخش و نشانه رشد سیاسی معترضین تلقی می شوند بخصوص اگر حالت ابداعی و ابتکاری هم داشته باشند.