شاهزاده رضا پهلوی

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

محمدرضا شاه پهلوی هیچ عیبی نداشت؟ چرا داشت ... ولی اینها نبودند دوست من!

پس از ارسال پست قبلی به بالاترین (در پاسخ به کامنت یک از دوستان)، که تلاشی بود برای یادآوری خدمات بی بدیل خاندان پهلوی در شناسائی و احیاء و نگاهداری استعدادهای طبیعی و مفاخر علمی و ادبی و آثار باستانی این آب و خاک و توضیحاتی هم در باب پیشرفت های ایران در زمان شاه فقید ایران داده شد، دوستی بسیار گرامی تر در زیر لینک فرمودند:

"خفقان سياسی 25 ساله، احداث اوين، شکنجه های ساواک، کشتار و زندانی کردن مخالفين، مجالس فرمايشی، تاسيس حزب فراگير رستاخيز و ... يادت رفت بگی دوست عزيز.برای رعايت انصاف شما خوبی هاش رو بگو کسانی هم عيب هاش رو خواهند گفت"

تا آنجا که دانش و خاطرات و مطالعه اندکم اجازه می داد، و البته در میان مشغله روزمره، تا جائی که توانستم پاسخ ایشان را دادم. شاید انتشار آن برای سایر اهالی وبلاگستان و بالاترین هم مفید و منشاء اثری هرچند کوچک باشد و به بحث و روشنگری در این باب دامن بزند.

خفقان سیاسی 25 ساله: تا چه حد و دربرابر کدام قشر؟ فدائیان اسلام که مسلح بودند و نخست وزیر ترور می کردند، آخوندها اسلحه فدائیان را تامین می کردند، توده ای ها تا عمق ارتش نیرو داشتند و شاه را ترور می کردند! نقشه ربودن ولیعهد را می کشیدند! هر حکومتی بود عملا بسیار شدیدتر از شاه فقید عمل می کرد. حالا از لحاظ تئوری و خیالی هر کس هر مدلی را می تواند پیشنهاد کند ولی در عمل چاره ای جز و بهتر از آنچه شاه فقید کرد نبود!

احداث اوین: برای مملکت یک زندان پیشرفته و مدرن تاسیس کرده اند، گناه کرده اند؟ مملکت هم نیروگاه می خواهد هم تئاتر و سینما، هم بیمارستان و هم زندان! دستشان درد نکند! ضمنا اگر به کسی که هم زمان شاه فقید و هم بتازگی اوین را تجربه کرده باشد دسترسی دارید، فرقش را بپرسید!

شکنجه های ساواک:اکثر قریب به اتفاق دستگیری های ساواک با چند سیلی و یک پرونده و یک غلط کردم حل می شد! اگر طرف در حد شریعتی بود خیلی هم با کلاس با وی برخورد شده و پس از محاکمه در دادگاه تشریف می برد آب خنک خوری. اگر آخوند بود مواجبی برایش تعیین می کردند خیلی هم دعاگو می شد! اگر طرف نظامی توده ای یا چریک مسلح بود توسط دادگاه نظامی یا دادگستری محاکمه می شد و کار ساواک در حد بازجوئی بود. قضات دادگستری هم همردیفان وهمکاران همین خانم شیرین عبادی خودمان و خودتان بودند! رئیس سازمان اطلاعات برونمرزی فرانسه در زمان شاه فقید می گوید: ساواک چیزی بیش از یک پلیس مدرن نبود.

کشتار و زندانی کردن مخالفین: حرف در این زمینه زیاد است و انتظاری هم غیر از این نیست! "شاه مخالفینش را به دریاچه نمک قم می انداخت!" " مخالفین را در اسید حل می کردند!" " در میدان ژاله 4000 نفر کشته شدند!" " یا بقول اکبر گنجی، صادق هدایت و جلال آل احمد و صمد بهرنگی و علی شریعتی را شاه کشت!"

اینها را ولش! لطفا لیست بدهید ببینیم چه کسی بنا به دستور شاه و بدون حکم قاضی دادگستری اعدام شده است!!! در مقابل من لیستی دارم که دادگستری در مجازات خیلی ها که "غلط کردم نامه" ای به حضور شاه فقید نوشته بودند، بنا به دستور ایشان تخفیف داده. یکیش همین خامنه ای خودمون!

مجالس فرمایشی: چگونه فرمایشی شده بود؟ با شورای نگهبان؟ یا تقلب وسیع انتخاباتی؟ آیا آن زمان هم رای دادن در استخدام فرد و آینده اجتماعی اش تاثیر داشت؟ آیا سن رای دادن 15 سال بود؟ ایا نظامیان در انتخابات و سیاست دخالت داشتند؟ آیا در پاکستان شناسنامه چاپ می کردند و به ایران می آوردند؟ در کدام حوزه انتخابیه آن زمان تعداد رای ها از تعداد واجدین شرایط بیشتر شد؟ اصلا برای انتخابات کدام تبلیغات وسیع شهری و رادیو تلویزیونی و مطبوعاتی می شد؟
بر عکس، انتخابات مجلس آن زمان اصلا شبیه الان نبود و سر و صدایی هم بر پا نمی شد. شرکت کنندگان در انتخابات آنهائی بودند که نمایندگانی را انتخاب می کردند که نماینده طرز فکری و منش اجتماعی آنان باشد و طبیعی است که این به نظر آنهائی که مخالف بودند یا آنهائی که الان به آن زمان می نگرند فرمایشی بیاید. البته آگاهی سیاسی آن زمان هم در بین مردم زیاد نبود چراکه مردم سیاسی نبودند. چرا؟ چون سیاست ربطی به زندگی روزمره مردم نداشت!

تاسیس حزب فراگیر رستاخیز: شاه فقید از این کارش هدفی داشت و آن فلج کردن حزب توده و خنثی کردن توطئه های شوروی و ساکت کردن بلوک غرب بود که به شاه خرده می گرفتند که چرا در برابر نفوذ روز افزون حزب توده (که بودجه یک ابرقدرت آن را ساپورت می کرد) کاری نمی کند. افزون بر این این حزب و فراگیر بودن آن می توانست جلوی ندانم کاریها و افراط های سایر احزاب (ایران نوین، پان ایرانیست، ...)را بگیرد. در حقیقت حزب رستاخیز پنجره ای بود که شاه می خواست آزادی های سیاسی و سیاست بازی برای عامه را در درون آن جای دهد و کم کم مردم را وارد فعالیت های سیاسی کند بدون اینکه جذب تبلیغات دشمنان این آب و خاک شوند. حزب رستاخیز نخستین تمرین عملی سیاسی شدن برای عموم مردم ایران بود. اگر ایشان گفتند که عضویت در این حزب لازمه اقامت در ایران است هم برای این منظور بود. همانطور که واکسیناسیون اجباری بود، همانطور که تحصیلات کودکان اجباری بود، همانطور که خدمت سربازی اجباری بود! مهاجرت و خارج رفتن هم بغیر از درد دوری از وطن و سختی تحمل پاریس و نیویورک و بدی طعم غاز های هلند و سردی هوای گرنوبل و لیون و رطوبت هوای نیس و لاروشل، هیچ مشکلی نداشت: دلار مفت، پاسپورت معتبر که برای امریکا رفتن هم ویزا لازم نداشت، درآمد و پس انداز آن قشری هم که منش شاه را نمی پسندیدند آنقدر بود که براحتی بگذارند و بروند آنطرف بشوند بنی صدر و قطب زاده و یزدی و ... .

فکر کنم همه اش را میدانستید، نه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر